مدتها بود با خودم فکر می کردم که"خاصیت روزنامه آنهم تو کشور ما که رسانه ها (خصوصا از نوع ملیش)اینقدر شفاف عمل میکنن چی می تونه باشه؟؟؟؟"رسانه به این توپی دیگه چه نیازی به صرف وقت و هزینه برای چاپ این جور خزعبلیاته ؟(هرچند زحمت حذف خزعبل نویسان به گردن کسان دیگه است که درمان خودشون یه جاییه که اسمشو بلد نیستم و درمان خزعبلات و خزعبلخونه شونم همون "تخته" و "بزمار" یا همون میخ خودشونه)البته من که منبع ذکاوتم و با آن نخود مغزم کلی مسئله حل کرده ام یقین داشتم که جوابش هر چند سخت هم باشه برای من دست یافتنیه.و خیلی فیلسوفانه(اگه جسارت نباشه)به تحقیق نشستم.تحقیقات تئوری و عملی فراوان که به ذهن کمتر بنی بشری راه پیدا می کنه. در پی تحقیقات زیاد و وقت گیری به نتایج خیلی خوبی دست یافتم.مثلا این که خوندنش چیزی جز درد و دردسر به دنبال نداره.اگه می خونیش بعضی نوشته هاش سرتو درد میاره بعضیاشم حتی معده تم به تعجب وا می داره از طرفی تازه می خونیش که چی بشه؟اوضاع که خوبه خبریم نیست هوام که بهاری و عالی و ناز مامان هست.دیگه مگه بیکاری بشینی روزنامه بخونی(البته بعضیا میگن بیکاری بیداد می کنه ولی شما باور مکن که همه الان سر کاریم بدجور!)این از خواندن.ولی از شما چه پنهان که عجب فوایدی که نداره.!مثلا میشه لای ظروف شکستنی گذاشت که نشکنه یا شنیدم که بزها روزنامه م می خورن (لازم به ذکره که بزی در دسترس نبود که بشه آزمودش که من این آزمایش رو رو چند تا مرغ انجام دادم که جواب مثبت بود)و همچنین سبزی فروشا خیلی ازش استفاده می کنن.بعضیام چون خیلی ساده زیستن به جای فرش و موکت می ندازن زیرشون فکر نکنید به خاطر فقر و اینجور حرفاس.نه اصلا اینورا اصلا از این خبرا نیست و بهترین فایده اش این که بهتر از هر وسیله ای شیشه و آینه رو برق می ندازه.اونقدر تمیز که با کله میری تو شیشه و از دیدن قیافه ی براق شبیه...(چون تصمیم گرفتم حرفای بد نزنم ننوشتمش شما خودتون هرچی خواستین بجاش بخونین)می تعجبی.

تحقیقات خوبی بود حداقل به درد کدبانوها می خوره.نه؟وقتی نتایج تحقیقاتم رو می خوندم دلم گرفت ولی بعد خودمو دلداری دادم که از یه نخود مغز همین قدر برمیاد دیگه.نتیجه ی دیگه ای که از همه چیز به دست میاد اینه که میشه بزرگترین مسائل به راحتی ماستش مالید کرد.مثل من که ... را حمل بر نخود مغز بودن کردم.جالبه ها امتحانش یه خورده مجانیه.گوسفند بودن خوب حالیه  

می دونید چرا به روزنامه گیر دادم؟آخه یه مدت مثل دیونه ها هر روز چند تا می خریدم می خوندم بعدم میذاشتم تو کمدم که جمعشون کنم که حالا نمی دونم چراهمچین کاری می کردم.البته قدیما بود که می شد چندتا روزنامه ی خوندنی خرید.الانم همه شونو گذاشتم باهاشون شیشه پاک می کنم.شیشه ها بدجور کثیفن.